فیبرومیالژیا، پای بیقرار وخستگی مزمن و..

دوستان گرامی راغب هستم در مورد مشکلات شناختی فیبرومیالژیا بیشتر بنویسم تا این مسئله که به نظر بنده خیلی بیشتر از درد و خستگی که فیبرومیالژیا رو باهاش میشناسن (به عبارتی  مارکر اصلی این بیماری شدند) و خیلی نادیده گرفته میشه بیشتر جا بیفته! هدف فقط شناخت بیشتره نه اینکه مبتلایان گرامی بخوانند و افسوس بخورند به مشکلاتشون. مدیریت جسم و ذهن و زندگی با شناخت و دانش و آگاهی به دست میاد. گاهی وقتها به این فکر میکنم که پانزده سال بیماری من بدون اینکه فیبرومیالژیا رو بشناسم و اصلا بدونم بیمارم راحت تر بود یا این پنج سال اخیر؟ خب اون زمان شاید خیلی فکر نمیکردم و درگیر ذهی نداشتم ولی بیماری سرجاش بود! مثلا صبح نمیتونستم برم مدرسه و خیلی پیش میمومد و سرو صدای معاون مدرسه از تعداد غیبت های من در اومده بود :) منم دلیلی نداشتم و فقط  این مسئله تکرار میشد.یا موقع امتحان مدرسه و کنکور وامتحانات دانشگاه و کارهای آزمایشگاه دچار فیبروفاگ میشدم و اوضاع اونجوری که باید پیش نمیرفت  الان اما میدونم مشکل از کجا آب میخوره و حال و روزم تحت نظره. مثلا خواب و تغذیه و فعالیت بدنی و ذهنی و... . نمیگم از بین رفته یا فیبرومیالژیا، پای بیقرار وخستگی مزمن و.....